آسیب شناسی جوانان در آیینه قرآن و امامان

در این نوشتار، تلاش شده تا نوجوانان و جوانان در دهکده جهانی مورد آسیب شناسی قرار گیرند . قرآن کریم حضرت یوسف را به عنوان «سمبل » پاکی معرفی کرده و خطرها و آسیب هایی که این جوان پاک دامن را تهدید می کرده، برشمرده و با کمک و با توسعه ای همه جانبه بر پیروانش عرضه شده است .

حقیقتا داستان بسیار شیرین حضرت یوسف ( علیه السلام) «زندگی نامه » واقعی جوانان حقیقت جو است و شیوه زندگی کردن نوجوانان و جوانان را در گستره خود قرار داده است . پس در جواب این سؤال که:

آیا داستان یوسف ( علیه السلام) قابل توسعه است؟ و آیا عنصری دانستن آن قابل اثبات می باشد؟ باید گفت: قرآن در روایات، کتاب «جری » معرفی گشته، یعنی مانند آفتاب و ماه در جریان است و بر انواع مصادیق قابل تطبیق است . از این رو هم طبق روایات یک آیه از قرآن نیز بر هر موردی که قابل انطباق باشد تطبیق می گردد; هرچند که ربطی به مورد نزول آیه نداشته باشد . عقل هم همین سلیقه و روش را صحیح می داند، چون قرآن برای هدایت همه انسان ها و در همه زمان ها نازل شده است .

بنابراین داستان حضرت یوسف ( علیه السلام) همان سرنوشت و فراز و نشیب زندگی یک جوان قدسی است و گستره زندگی تمام جوانان را در هر زمان و مکانی، تحت پوشش قرار می دهد . از این رو «جوانان قرآن » باید یوسف گونه با آسیب ها و آفت ها مقابله نمایند . از این رو سوره یوسف را - که سوره جوانان و زندگی نامه یوسف ( علیه السلام) است - مطالعه کرده و از آن الگو بگیرند .

حد آسیب و آفت اخلاقی، در تهدید جوانان

همان طوری که صفات پسندیده، انسان را به معراج می برند، صفات ناپسند نیز انسان را به گمراهی می کشانند . یکی از صفات ناپسندی که زندگی انسان را به نابسامانی می کشاند، حسادت است . «حسد» نهال ایمان را می سوزاند و فرد و جامعه را با خطر جدی مواجه می سازد . آتش حسد، حد و مرزی نمی شناسد، بلکه فراگیر بوده و دامن گیر همه افراد می گردد . خداوند در همین زمینه می فرماید: «اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلال مبین » (1) آنگاه که (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما که گروهی نیرومند هستیم محبوب ترند . همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهی روشنی است .

اولین آسیبی که این جوان ملکوتی را با خطر جدی مواجه ساخت، «حسادت خودمانی » بود . حسادتی که از درون خانه شعله ور شده، حس حسادت، برادران را به طرح نقشه ای وادار ساخت، بعضی گفتند: «یا یوسف را بکشید و یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید تا محبت پدر یک پارچه متوجه شما بشود .» (2) این بود دو پیشنهاد پلیدی که در بین برادران به خاطر حسادت مطرح شد:

«حسن یوسف دیده اخوان ندید

از دل یعقوب کی شد ناپدید» (3)

لذا امام سجاد ( علیه السلام) می فرماید:

«اللهم سلم لی قلبی من البغی والحسد والکبر والعجب والریاء والنفاق و سوء الاخلاق; خدایا! قلب و جان مرا از سرکشی، حسد، خودبزرگ بینی، از خود راضی بودن، خودنمایی، دورویی، و اخلاق ناپسند، سلامت بدار .» (4)

حسد، یک بیماری روانی ای است که جان و جامعه انسانی را نابود می کند . لذا باید با دعا و عوامل معنوی ای که ائمه معصومین ( علیهم السلام) بیان کرده اند آن را مداوا نمود .

بنابراین حسد را باید از طریق دعا درمان کرد، نه دارو و عوامل مادی .

حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید:

«فان الحسد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب; (بر هم حسد مورزید که) حسد ایمان را می خورد - چنان که آتش هیزم را نابود می کند .» (5)

البته حسادت های دشمنان معنویت، مرموزتر و شکننده تر از حسادت آدم های معمولی است، زیرا سرمنشااش مسائل سیاسی - اجتماعی است . دنیای امروز به صورت مجتمعی از همسایگان و دهکده ای کوچک درآمده است . به طوری که با همدیگر رفت و آمد داشته و از رفتار همدیگر آگاه و باخبرند . در یک چنین دهکده ای جهانی، دشمن به راحتی از همه چیز و همه کس اطلاع دارد . به راحتی می تواند قشرهای مختلف هر جامعه را شناسایی کرده و مورد هجوم فرهنگی و مانند آن قرار دهد . بنابراین آسیب شناسی جوانان باید با نگرشی جهانی و کلی مورد بررسی قرار گیرد، نه در یک جامعه بسته و محدود . به هر حال حسودان جهانی پیروان حضرت یوسف را در سراسر جهان مورد تهدید قرار داده، و برای تمام آن ها طرح و نقشه شومی تدارک دیده اند .

گرچه آسیب ها و آفت ها در حیاط خلوت منزل و درون خانه، پیروان حضرت یوسف راتهدید می کند . اما دشمنان خارجی و داخلی ای که با پاکی و معنویت مخالف اند، کمتر آنها را فراهم می کنند . به عنوان مثال می توان به پخش برنامه های مبتذل ماهواره ای و امثال آن اشاره کرد .

لذا امام سجاد ( علیه السلام) می فرمایند:

«بارخدایا! مشرکان را به مشرکان گرفتار ساز تا از دستیابی بر سرزمین های مسلمانان بازمانند، و آنان را با کاستن عددشان از کاستن مسلمین باز دار و رشته اتحادشان را بگسل تا از همدستی بر ضد مسلمین باز مانند .» (6)

بنابراین باید برای محفوظ ماندن جوانان از خطر دوری از معنویت و فرار از حقیقت و اخلاق انسانی تلاش کرد و از هر نیرو و امکاناتی استفاده نمود; گرچه خود جوانان هم باید با هوشیاری و فراست با نقشه های ضد انسانی دشمنان و دوستان مقابله کرده و از دام آنها فرار کنند .

چهره های دروغین، در کمین جوانان

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«قالوا یا ابانا انا ذهبنا نستبق وترکنا یوسف عند متاعنا فاکله الذئب وما انت بمؤمن لنا ولو کنا صادقین » (7) گفتند: ای پدر! ما برای مسابقه رفتیم و یوسف را نزد اثاثیه خود گذاشتیم و گرگ او را خورد . هرچند ما راست بگوییم، اما تو باور نخواهی کرد .

گرگ ها، برای خوردن دست به درندگی نمی زنند، بلکه به خاطر شهوت رانی و خون آشامی است که خوی درندگی را در آنها تقویت کرده . از این رو هیچ وقت آرام نمی گیرند و تمام توان خود را به کار می بندند . در عین این که گرگ ها نسبت به بعضی از حیوانات دیگر مانند: پلنگ، نهنگ، شیر و شتر، جثه کوچکتری دارند، اما به جهت صفت «خون آشامی » سمبل «درندگی » می باشند:

ای صبا در دل یوسف مگو یعقوب را

آشتی کردند یارانش ولی گرگ آشتی (8)

گرگ صفتی و خوی درندگی در جامعه ناسالم جهانی امروز، موج می زند . امام علی ( علیه السلام) در نامه ای به عبدالله پسر عباس یا عبیدالله برادر عبدالله فرموده:

«. . . و ایتامهم اختطاف الذئب الازل دامیة المعزی الکسیرة . . . ; و چون مجال بیشتری در خیانت به امت، به دستت افتاد، شتابان حمله نمودی و تند برجستی و آنچه توانستی از مالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند بربودی . چنانکه گرگ تیز تک برآید و بز زخم خورده و از کار افتاده را برباید . . . به خدا اگر حسن و حسین چنان می کردند که تو کردی از من روی خوش نمی دیدند و به آرزویی هم نمی رسیدند، تا آن که حق را از آنان بستانم و باطلی را که به ستمشان پدید شده نابود گردانم .» (9)

امام علی ( علیه السلام) زندگی رانت خواران و راحت خواهان را مورد آسیب شناسی و کالبد شکافی قرار می دهد و آنان را با گرگ تیز تکی که بز زخم خورده و از کار افتاده را برباید، مقایسه و تشبیه می کند .

به هر حال اگرچه جوانان یک جامعه مانند یوسف از شر گرگ صفتان روزگار در امان نیستند، اما با توکل به خدا و پیمودن راه انسانیت و حقیقت می توانند از موج حمله های آنها در امان باشند . خداوند هم پشتیبان و یاور انسان های پاک و ملکوتی است .

حضرت علی ( علیه السلام) در یک آسیب شناسی عمیق و دقیق، گرگ صفتان تمام زمان ها را مورد خطاب قرار می دهد، می فرماید:

«. . . و کان اهل ذلک الزمان ذئابا، و سلاطینه سباعا، و اوساطه اکالا، و فقراؤه امواتا . . ولبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا; پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن بگوید و پراکندگی مردم را به اجتماع تبدیل کند، و ذهن خود را آماده پذیرفتن گرداند [. . . در غیر این صورت] باطل بر جای استوار شود، و نادانی بر طبیعت ها سوار و کار ستمکار بزرگ گردد، و دعوت (به حق) اندک و کم خریدار شود، و روزگار چون درنده ای دیوانه حمله آرد، و باطل آرمیده برخیزد، و در کار دین جدایی پذیرند، در دروغ با هم وست باشند و در راست با یکدیگر دشمن شوند . و چون چنین شود، فرزند - با پدر - کینه ورزد و باران، کشت ها را بسوزاند، فرومایگان درهم پخش کنند، و جوانمردان تهدیدست مانند . مردم این زمان گرگانند، و پادشاهانشان درندگان، و فرودستان طعمه آنان، مستمندان همانند مردگان باشند . سرچشمه راستی خشک شود و چشمه دروغ جوشان گردد . راستی را به زبان به کار برند، ولی در دل با هم دشمن اند . گناه و نافرمانی سبب پیوند گردد و پارسایی موجب ریشخند، و اسلام به طور وارونه جلوه دهند و کسی سخن حق نگوید .» (10)

بنابراین از دیدگاه امیرالمؤمنین ( علیه السلام) ریا و دورویی، گرگ صفتی و خوی درندگی، آسیب هایی هستند که می توانند افراد جامعه، خصوصا جوانان را به کام خود فرو برده و از مسیر انسانیت و پاکی منحرف سازند . لذا در عصر ما هیچ کس نمی تواند رهبری قافله جوانان جهان را بر عهده بگیرد مگر این که خود از تمام پلیدی ها و حیله ها به دور باشد و نفس خود را با صفات پاک انسانی آراسته گرداند . بنابراین بهترین راهنمای بشریت - در رسیدن به سعادت - همان رهبران معنوی اند .

چالش ها و موانع رشد معنوی جوانان

در داستان حضرت یوسف ( علیه السلام) آمده:

«وجاءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه قال یا بشری هذا غلام واسروه بضاعة والله علیم بما یعملون » کاروانی فرا رسید و آب آورشان را فرستادند . او دلوش را در چاه انداخت و گفت: مژده باد، این پسرکی است . . .» (11)

چاه را تو خانه ای بینی لطیف

دام را تو دانه ای بینی ظریف (12)

معمولا اشیای قیمتی - مانند طلا - و انسان های باارزش و اندیشمند - مانند جوانان فعال - در تیررس دشمنان و گرگ صفتان تیز دندان قرار دارند . جوانان هر مرز و بومی، سرمایه های انسانی و معنوی آن کشوراند، و انرژی های متراکم زیادی را در خود ذخیره دارند .

کیم - وو - چونگ می گوید:

«در میان تمام چیزهایی که جوانی به همراه دارد، مهمترینشان آرزوهاست . مردمانی که آرزو و هدف دارند فقر نمی شناسند، زیرا شخص به اندازه هدف هایش ثروتمند است، جوانی دورانی از زندگی است که حتی اگر شخص هیچ چیز نداشته باشد، ولی هدف داشته باشد، نیازی به اشک و غبطه خوردن ندارد . تاریخ متعلق به کسانی است که در زندگی هدف دارند، آرزوها، اهداف، آمال و امیدها قدرت هایی هستند که با آنها می توان جهان را متحول ساخت، ملت هایی که برنامه دارند سرانجام اهدافشان به واقعیت منتهی می شود .» (13)

لذا این نیروهای سرشار از انرژی و تحرک، مورد هدف دشمنان قرار می گیرند . از این جهت برای به دام انداختن جوانان از «دام های متنوع » استفاده می کنند و از «تنوع دام ها» لذت می برند . گاهی گرگ منشی پیش می روند و زمانی هم از چاه ها و چالش های موجود در جامعه مدد می گیرند تا جوان روشن ضمیر را زمین گیر نمایند و به تباهی بکشند که عامل مهم افسردگی و بی انگیزه شدن جوانان است; چنان که برادران حضرت یوسف ( علیه السلام) نیز او را فدای بلهوسی و صفت زشت حسد و خودخواهی خودشان کردند و نوجوانی مثل یوسف (علیه السلام) را از بسیاری فرصت های نوجوانی محروم ساختند .

البته چاهی که دشمنان، در عصر جاهلیت جدید و عصر فضا در مسیر جوانان قرار داده اند شکل عوض کرده و با تنوع بیشتری جلوه نموده است . چاه و چاله، در عصر جاهلیت جدید، دارای لایه هایی متعدد و متنوع است و به شکل رسانه های جمعی ای مانند: اینترنتی، ماهواره، رایانه و . . . درآمده است .

دشمنان کوردل، با ارائه ده درصد برنامه های منفی، موهوم، مهیج، مهمل و فحشا، در اینترنت، ماهواره و . . . نود درصد از جوانان جهان قربانی می گیرند . اگرچه در این میان جوانان و نوجوانان متعهد و متدین از این سقوط در امان می باشند، زیرا زندگی حضرت یوسف ( علیه السلام) را الگوی زندگی خود قرار می دهند .

آری! «خداوند بندگان مخلص خود را تنها نمی گذارد و آنها را در شداید و سختی ها نجات می دهد . نوح را روی آب، یونس را زیر آب، یوسف را در کنار آب، نجات داد . هم چنان که ابراهیم را از آتش، موسی را در وسط دریا و محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) را در داخل غار و علی ( علیه السلام) را در لیلة المبیت - که به جای پیامبر خوابیده بود - نجات داد . خداوند هر جا اراده کند، بدون خواست انسان عملی می شود . مثلا حضرت موسی رفت تا آتش بیاورد، ولی با وحی و پیامبری برگشت و این کاروان رفتند تا آب بیاورند، ولی یوسف را نجات داده و با او برگشتند .

با اراده الهی ریسمان چاهی وسیله شد تا یوسف از قعر چاه به تخت و کاخ برسد، پس بنگرید با حبل الله چه می توان انجام داد!» (14)

«یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا ولو اجتمعوا له . . . ; ای مردم به مثلی که زده شده است گوش فرا دهید: کسانی که غیر از خدا می خوانیدشان هرگز قادر به خلق مگسی هم نیستند، اگرچه برای این کار متفق شوند و اگر مگس چیزی از آنها برباید قدرت پس گرفتنش را ندارند . آری طالب و مطلوب ناتوانند .» (15)

پیام قرآن برای همیشه جاودانه است و دشمنان یوسف قرآن و جوانان قرآنی برای همیشه ناتوان اند . این پیام قرآنی را باور کنیم و باز باورهای خود را باور نمائیم و آن را پاس بداریم .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :